مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت.در بین کار، گفتگوی جالبی بین آن مرد و آرایشگر، درمورد "خدا"صورت گرفت.
آرایشگر گفت:من باور نمی کنم که خداوجود داشته باشد.
مشتری پرسید :چرا؟
آرایشگر گفت :کافیست به خیابان بروی و ببینی .مگر می شود با وجود خدای مهربان این همه مریضی ، درد و رنج وجود داشته باشد؟!
مشتری چیزی نگفت وبعد از اینکه اصلاح سرش تمام شد ، از مغازه بیرون رفت .به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد، مردی را با موهای ژولیده وکثیف، در خیابان دید.با سرعت به آرایشگاه برگشت وبه آرایشگر گفت:می دانی،به نظر من آرایشگرها وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب پرسید:چرا این حرف را می زنی؟!من اینجا هستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت: پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آرایشگاه وجود دارند؟
آرایشگر پاسخ داد:آرایشگرها وجود دارند،فقط مردم به ما مراجعه نمی کنند.
ومشتری گفت : دقیقا همین است.خدا وجود دارد ، فقط مردم به او مراجعه نمی کنند!برای همین است که این همه درد ورنج در دنیا وجود دارد.
عماد...برچسب : نویسنده : memadaboualia بازدید : 129